دنیای ساده، مهارتهای ساده...
من تاکنون کمتر به پدر و مادری برخوردهام که فرزندان خود را تشویق کنند تا به شکلی منظم و برنامهریزی شده مهارتهای شناختی و اجتماعی خود را افزایش دهند. در حالی که یادگیری این مهارتها به اصل اساسی زندگی در دنیای پیچیده امروزی تبدیل شده است. به نظر میرسد دنیا، در آستانه انقلاب چهارم صنعتی، برای کسانی که در دانشکدههای فنی یا آموزشگاه های خاص یک مدرک مهندسی دریافت کنند و سی سال و بیشتر از آن برای تامین معاششان بهره گیرند، جای زیادی ندارد. درست است که در سالهای پیش رو بیشترین حجم کارهای دستی و فعالیتهایی که بر عهده نیروی بدنی انسانها است به ماشین سپرده خواهد شد و حتی بخش بزرگی از کارهای محاسباتی نیز از عهده مهندسان برداشته خواهد شد و بر دوش ماشینها و اپلیکیشنها خواهد افتاد، با این همه باید به نکتهای ظریف توجه کرد: تغییر مفهوم تخصص. در دنیای نسبتا ساده بعد از انقلاب صنعتی در قرنهای نوزده و بیست میلادی، متخصص به کسی گفته میشد که که در یکی از رشتههای فنی یا پزشکی یا انسانی مدرکی از یک دانشگاه گرفته باشد و بتواند بر اساس یادگرفتههای خود، به کار در آن رشته مشغول شود و مسایلی را که در حوزه کاریاش پیش میآید حل کند و طرحیهایی برای پیشرفت در آن زمینه ارائه دهد.
دیگر جواب نمی دهد...
این الگوی نسبتا قدیمی دیگر جواب نمیدهد. مفاهیم تخصص و متخصص و حتی کار در دهههای آینده دچار تغییراتی مهم خواهند شد. به نظر میرسد به تدریج مهارتهای انعطافپذیر که طولعمر زیادی دارند بر مهارتهای فنی خاص ترجیح مییابند. این مهم از آن رو است که دامنه تغییرات روز به روز در حوزههای فنی بیشتر میشود و در عین حال این تکنولوژیها، چهره جوامع ارتباطات انسانی و اجتماعی را کاملا تغییر دادهاند. چیزی را که شما در پنج سال پیش در یک حوزه فنی خاص آموختهاید شاید نتوانید برای حل مسایل همان حوزه در پنج سال دیگر مورد استفاده قرار دهید. اما آموختههایی که مبتنی بر ارتقای سطوح شناختی انسان و انعطافپذیری در برخوردهای اجتماعی باشند نه تنها در کوتاهمدت اعتبار خود را از دست نمی دهند بلکه در طولانی مدت صیقل یافته و ارزش آنها روز به روز بیشتر میشود.
WEF) World Economic Forum) یا مجمع جهانی اقتصاد طی سلسله گزارشهایی به نام «آینده مشاغل»، مهارتهای غیرفنی مورد نیاز برای جوامع مختلف را بررسی میکند. گزارش سال ۲۰۱۸ این نهاد نیز منتشر شده است؛ اما نکتهای که می خواهم روی آن تاکید کنم گزارش آینده مشاغل در سال ۲۰۱۶ است که مهارتهای مورد نیاز حوزههای مختلف صنعتی و خدماتی را در سال ۲۰۲۰ مورد بررسی قرار داده و این مهارتها را با مهارتهای مورد نیاز سال ۲۰۱۵ مقایسه کرده است. توانایی حل مسایل پیچیده، در هر دو گزارش در راس تمام مهارتهای مورد نیاز جوامع آمده است. اما مهارتهای ذکر شده در این گزارش تغییراتی را با مهارتهای مورد نیاز سال ۲۰۱۵ نشان میدهد. از جمله این تغییرات میتوان به خلاقیت اشاره کرد که از رتبه دهم در گزارش سال ۲۰۱۵ به رتبه سوم در سال ۲۰۲۰ ارتقاع یافته است که نشان از اهمیت خلاق بود در سالهای آینده دارد. مهارت مذاکره کردن که در جدول مهارتهای سال ۲۰۱۵ در رده پنجم بوده، در جدول ۲۰۲۰ به رده نهم نزول کرده است که نشان میدهد مواردی مهمتر، مانند تفکر انتقادی بیشتر مورد نیاز است. نکته بسیار مهم شاید آمدن دو مفهوم جدید به جدول ۲۰۲۰ است که در جدول ۲۰۱۵ وجود نداشت. هوش هیجانی و انعطافپذیری شناختی که به لحاظ مفهومی بسیار به هم نزدیک هستند و به آنها اشاره خواهیم کرد.
هر کدام از این مهارتها ارزش آن را دارند که در مطلب جداگانه مورد بررسی قرار گیرند. اما در این یادداشت، نگاهی گذرا به هر کدام از مهارتها میاندازم و امیدوارم که در یادداشتهای بعدی هر کدام از آنها با به طور مفصل مورد بررسی قرار دهم.
در سال ۲۰۲۰ به این مهارتها نیاز خواهید داشت:
حل مسایل پیچیده (Complex Problem Solving)
- مهارت حل مسایل پیچیده، مانند گزارش سال ۲۰۱۵، در گزارش سال ۲۰۲۰ نیز در راس مهارتهای مورد نیاز انسانها و جوامع و سازمانها است. مسایل پیچیده آنها هستند که با استفاده از دانش و یا مهارتهای موجود نمیتوان به راحتی حلشان کرد. واقعیت این است که با پیشرفت فناوری و نفوذ آن در زندگی روزمره مردم، ازدیاد جمعیت، وجود کلانشهرهایی با دهها میلیون جمعیت و مشکلات محیطی و شکافهای بیننسلی، انواع مختلفی از مسایل به وجود میآیند که تاکنون ناشناخته بودهاند.
- برای حل هر مسئله در درجه اول باید تعریف درستی از آن ارائه دهید و سوال اساسی مرتبط با موضوع را طرح کنید. سپس باید بررسی کنید که دیگران در موقعیتهای مشابه از چه روشهایی برای حل آن مسئله استفاده کردهاند. بعد از آن، فرضیههایی را برای حل مسئله مطرح کنید و سپس تصمیم بگیرید که از بین آنها مناسبترین را انتخاب کنید و در نهایت برای حل مسئله اقدام میکنید و نتایج را مورد بررسی قرار میدهید.
تفکر انتقادی (Critical Thinking)
- تشخیص سره از ناسره و به عبارتی کمی قدیمیتر، تشخیص دوغ از دوشاب، یکی از مهمترین مهارتهایی است که هر انسانی به آن نیاز دارد؛ آن هم در دنیایی که دوغ و دوشاب، آمیخته بهم، از در و دیوار واقعی یا مجازیاش فرو میریزد. تفکر انتقادی به وضعیتی اشاره دارد که شخص میتواند با تفکر منطقی و روشن، انواع سفسطهها و مغلطههایی را که در قالب اطلاعات به او میرسد، تشخیص دهد و توانایی شکافتن و تحلیل و ارزیابی اطلاعات را بر پایه اصول منطقی داشته باشد.
خلاقیت (Creativity)
- امروز بسیاری عقیده دارند که خلاقیت یعنی پدید آوردن یک ایده یا یک محصول یا سرویس نو با استفاده از مصالح قدیمی یا موجود. به عبارتی هنگامی که شما به یک مسئله جدید در زندگی بر میخورید، میتوانید از راه کارهای موجود و قدیمی برای حل آن استفاده کنید – که اغلب جواب نمیدهد- یا به سراغ ترکیب مصالح موجود به شیوهای نو می روید که میتواند کارساز باشد. خودرو، قوانین رانندگی، راننده و گوشی موبایل و نقشه آنلاین همه از قبل موجود بودند؛ اما در کنارهم قرار دادن آنها به گونهای که تبدیل به موجودیتی به نام اوبر شود تا بخشی از مشکلات حمل و نقل را به شیوهای تازه حل کند، خلاقیت نام دارد.
مدیریت افراد (People Management)
- اگر بتوانید به گونهای با دیگران رفتار کنید که در اثر رفتار شما، آنها کارهای محوله خود را با انگیزه بیشتر و با هماهنگی بهتر با یکدیگرانجام دهند و به نتایجی بهتر از قبل برسند میتوانیم بگوییم که شما دارای مهارت مدیریت افراد هستید؛ اگر این مهارت را دارید، در اغلب شرکتها و سازمانها در هر کجای دنیا، یک صندلی ویژه در انتظار شماست.
هماهنگی با دیگران (Coordinating with Others)
- تنها هماهنگ کردن دیگران برای انجام بهتر کارها کافی نیست. گاه لازم است که در خودمان چنان آمادگیای ایجاد کنیم که با بیشترین پهنای باند با دیگران در ارتباط باشیم و بتوانیم نقش خود را به عنوان یک عضو از گروه – نه لزوما در راس آن- ایفا کنیم تا در نهایت این گروه باشد که نتیجهای بهتر از قبل بگیرد.
هوش هیجانی (Emotional Intelligence)
- این که احساسات خود را بهتر بشناسی، بر آن ها تسلطی نسبتا کافی داشته باشی و در عین حال بتوانی احساسات دیگران را نیز درک کنی و خود را به جای آنها بگذاری و از تمام این مهارتها برای مدیریت خود و روابط خود با دیگران استفاده کنی و در همان حال، به یاد داشته باشی که در هر تصمیمی، هر چند منطقی، احساسات و هیجانات، نقشی اساسی بازی میکنند.
قضاوت و تصمیمگیری (Judgment and Decision Making)
این که گویی این کنم یا آن کنم/خود دلیل اختیار است ای صنم.
باید از مولانا پذیرفت که ما در زمینههایی دارای حق اختیار و گزینش هستیم. اما یکی از سختترین کارها، قضاوت و انتخاب یک گزینه از میان چند گزینه است. در دنیای قدیم مرد جوان شغل خود را به طور معمول از پدرش به ارث میبرد. اما امروز باید از نوجوانی، یعنی زمانی که هنوز اطلاعات کافی از خود و دنیا ندارد، از میان دهها رشته تحصیلی، قضاوت کند و یکی را برگزیند، در آن تحصیل کند تا سالها بعد بتواند از میان صدها شغل یکی را انتخاب کند. آسان است؟ دوراهه قدیمی تصمیمگیری با قلب یا با مغز معنایی ندارد. تنها با هماهنگی این دو است که میتوان بهترین تصمیمات را گرفت.
جهتگیری مبتنی بر سرویس (Service Orientation)
اگر شما به طور دایم به نیازهای مشتریانتان فکر میکنید، نیازهای آنها را حتی قبل از آن که بیان شوند، میفهمید و برای آن چارهای میاندیشید، راه های جدیدی را به مشتریانتان ارائه میکنید تا از شما و خدماتتان راضی باشند، شما یک مدیر سرویسگرا هستید؛ دنیای ۲۰۲۰ پیشاپیش برای شما دعوتنامه فرستاده است.
مهارت مذاکره (Negotiation)
اگر حرف میزنید تا نظر و عقیده خود را به دیگران ابلاغ کنید، شما حرف میزنید؛ اما اگر حرف میزنید تا دیگران را نیز تشویق به حرف زدن کنید تا از نظرات آنها هم آگاه شوید و با هم راهی پیدا کنید که هم شما راضی باشید و هم آنها، شما یک مذاکرهکننده حرفهای هستید. تبریک می گویم، شما استخدام شدید.
انعطافپذیری شناختی (Cognitive Flexibility)
اگر مشکلات امروز را با ابزارها و مهمتر از آن با روشهای دیروز حل می کنید، نشان میدهد که ظرفیت لازم را برای درک تغییرات و هماهنگ شدن با آن ندارید. مهارت انعطافپذیری شناختی به ما کمک میکند وقتی شرایط بیرونی یا درونی ما تغییر میکند، با تغییر دیدگاه یا روشها، خود را با شرایط جدید سازگار کنیم. اگر میخواهید در دنیای ۲۰۲۰ و پس از آن، یک جای ویژه برای خود ذخیره کنید باید بتوانید نسبتا راحت از یک کار به کار دیگر و از یک به فکر به فکر دیگر مهاجرت کنید بی آن که انسجام فکری خود را از دست بدهید.
به این مطلب چند ستاره میدهید؟(امتیاز: 4.8 - رای: 2)
- منبع: ماهنامه شبکه
- نویسنده: هرمز پوررستمی